عشق حقيقي
 
داستان هاي عشقي و رومانتيك
داستان خانوادگي وعاشقانه
سه شنبه 6 / 5 / 1392برچسب:, :: 12:11 ::  نويسنده : مجتبي روزبه       

داستاني كه مي خواهم برايتان بگويم: عشق حقيقي

بسمي تعالي

روزگاري پسري به همراه مادرش در شهري زندگي مي كرد. اسم آن پسر سام بود. او تنها بچه ي خانه بود

و مادرش هم پير و ناتوان آن ها وضعيت رفاهي مناسبي نداشتند پسر براي اينكه درآمد كسب كنه به كار مشغول

بود. روزي كه براي خريد به فروشگاهي رفت وقتي كه داشت خريد مي كرد به يك دختر برخورد كرد و همه ي

وسايل آن ها به زمين افتاد دختر و سام  خود را مقصر مي گرفتند آنجا بود كه سام شيفته ي اخلاق و رفتار دختر شد.

كمك دختر وسايل را جمع كرد و به دختر داد از آن روز به بعد پسر ديگر نمي توانست كار كند چون واقعا عاشق او

شده بود.چند روز بعد دوباره با هم برخورد كردند وهمديگر را در كتاب خانه ديدند با هم به گفتگو نشستند و به هم مي گفتند كه

اين چيه كه ما را به سوي هم مي كشونه ؟ سام گفت: اين اسمش تقدير است . تقدير است كه ما را به سوي هم مي كشونه

از آن روز به بعد سام به همراه دخترك با هم قرار هاي زيادي گذاشتند با هم به سينما مي رفتند به رستوران مي رفتند و...

غافل از اينكه براي دخترك خواستگار آمده بود ولي سام بيچاره خبر نداشت پدر دختر قبول كرد كه با خواستگار عروسي كند

و ديگر نمي گذاشت كه سام با دختر ديدار كنه . چند روز بعد عروسي دختر بود سام در روز عروسي از شدت ناراحتي در خانه

نشسته بود مادرش به او گفت عزيزم تو بايد به حرف دلت گوش بدهي ببيني دلت چه تصميمي گرفته سام گفت: دلم مي گه برو

دنبالش مادر گفت: پس برو به حرف دلت گوش كن. سام بلند شد دست مادرش را بوسيد ورفت به عروسي كه رسيد عاقد داشت

صيغه ي عقد را مي خواند يك دفعه سام بلند فرياد زد نه... نه... نمي گذارم كسي تو را از من بگيره پدر دختر وقتي سام را ديد

به طرف خانه دويد و تفنگ قديمي را كه داشت برداشت و آورد سام وقتي تفنگ را در دست او ديد نترسيد و به طرف دختر

رفت. پدر دختر تفنگ را كشيد و گلوله اي شليك كرد اما تير به سام نخورد بلكه دختر خود را مقابل سينه ي سام قرار داد و

گلوله به دختر خورد سام وقتي دختر را بر روي زمين خونين ديد عصباني شد وبه سمت پدر دختر دويد او دوباره گلوله اي

شليك كرد و اين دفعه ديگر گلوله به سام خورد و هر دو در حياط افتادند و دست در دست هم عاشقانه و خونين به هم مي گفتند

دوستت دارم و در كنار يك ديگر قشنگ ترين عشق را رقم زدند و مردند.       اميدوارم پاك و خالص ترين عشق را داشته باشيد

شاد باشيد 



نظرات شما عزیزان:

مهشید
ساعت12:31---6 مرداد 1392
سلام
تبادل لينک 3 طرفه بهترين و سريع ترين راه براي افزايش بازديد و رتبه وب سايت هست خوشحال ميشيم سايتتون رو تو دايرکتوري ما لينک کنيد www.link_saninam.r98.ir


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ داستان خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان هاي عشقي و رومانتيك و آدرس texs.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 16108
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1